مثلا، اگر بشود روزی حقوق و مزد کاری آدم ها را برابر کرد. حقوقی که کفاف زیستن را بدهد و نه بیشتر. به احتمال خیلی زیادی ما دیگر دزد نداریم. آدم گرسنه نداریم. خطر افسردگی بخاطر معاش و نان خیلی کمتر می شود. استرس های موجود را نداریم. حرص بشر برای پول را نداریم. ما انسان ها بنده پول نیستیم. پول وسیله ای ست برای جابجایی کالا و خرید هرچیز خریدنی. آنوقت انسان به انسان بودن نزدیک تر می شود، انسان معنا پیدا می کند. شکوفایی معنا پیدا می کند.آدم ها می روند پی کشف استعدادشان. پزشک بخاطر پزشک بودن و علاقه و عشق ش به پزشکی پزشک می شود نه بخاطر پول بیشتر و درآمد بالاتر. مهندس، معمار، نقاش و... هرکسی بنابر علاقه و استعدادش پیش می رود. آدم ها مجموعا حال بهتری خواهند داشت.آنوقت جامعه از نظر اخلاقی هم جامعه سالم تری خواهد بود.این شکوفایی استعداد و باور اینکه ما تنها یکبار زندگی می کنیم، پس بهتر است برویم پی استعدادمان و لذت ببریم از زندگی و زیستن، از چیزی که هستیم، به معنای واقعی (نه از این تبلیغاتی های پوچ و این روانشناسی های زرد مسخره که مثبت فکر کن، مثبت بیاندیش و ازین دست) . بله تو لایق بهترین ها هستی، منتها واقعی.تا بستر رشد و شکوفایی استعداد، بستر امنیت برای زیستن وجود نداشته باشد، ما آدم برنده نداریم، برد باید جمعی باشد و نه فردی.حالا ببینید کدام
ایده اخلاقی تر و انسان ساز تر است. کدام ایده را سرکوب کردند و علیه اش شب و روز تبلیغ ساختند که اخ است و جیز است و کثیف است و کدام ایده ضد بشری سرکار قدرت ها قرار گرفت و شد قالب و شد "طبیعی" شد سبک درست زندگی.بخش بزرگی از حال بدی ما آدم ها بخاطر وجود و جریان همین ایده است و عدم آن ایده ای که گفتم.خیال که می توان کرد! خیال کنید در چنین جامعه ای که رمضان...
ادامه مطلبما را در سایت رمضان دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : drahgozar19923 بازدید : 59 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 11:09